به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه «فرهیختگان» نوشت: مذاکرات ایران و آمریکا در شرایطی وارد مرحله کارشناسی میشود که بخشی از بدنه قدرت و سیاست ایالات متحده در تلاش برای متوقفکردن آن است. معمولاً همه فرایندهای مذاکراتی ناچارند علاوهبر رایزنیهای مستقیم با طرف مقابل، با عوامل پشت صحنه میز مذاکره از جمله اقشار مختلف مردم و نخبگان کلنجار بروند و مسیر اجرای تعهدات را هموار کنند. در نظم کنونی اما ماجرا کمی فرق میکند. به صورت کلی دو گروه در ایالات متحده مدام در حال مانعتراشی برای حصول توافق میان ایران و آمریکا هستند.
گروه اول؛ لابیهای صیهونیستی. یهودیها در مجموع کمتر از ۳ درصد جمعیت آمریکا را شکل میدهند و وقتی از «لابیهای صهیونیستی» حرف میزنیم، طبیعتاً این عدد کمتر میشود؛ اما همین ریزهصهیونها، تأمینکننده بخش اعظمی از منابع مالی مورد نیاز در ایالات متحده و باعث و بانی بسیاری از مصائب کشورهای اسلامی و غیراسلامی هستند. بنابراین نمیتوانند با خاطری آسوده رفت و برگشتهای استیو ویتکاف، نماینده ترامپ در مذاکرات با ایران را دنبال کنند. مچالهشدن چهره بنیامین نتانیاهو در میانههای دیدار اخیرش با ترامپ حکایت از همین موضوع داشت. گروه دوم اما شامل برخی چهرهها و بنیادهای ضدایرانی و گروههای مرتبط با آنها مانند سازمان منافقین، اندیشکدهها و شخصیتهایی مانند جان بولتون هستند که منافع سیاسی و اقتصادی خود را در گروی تداوم خصومت بین ایران و آمریکا میبینند. این دسته غالباً در زمین رسانه، علیه هرگونه توافق با ایران بازی میکنند.
مفهوم لابی در آمریکا و نقش لابیهای صهیونیستی
لابیگری در ایالات متحده یکی از ابزارهای اصلی تأثیرگذاری بر سیاستگذاری است که به دلیل ساختار غیرمتمرکز سیاسی این کشور، امکان نفوذ گروههای مختلف را فراهم کرده است. البته ترامپ نشان داده که لابیها از طریق ارتباطات با اعضای کنگره، مقامات اجرایی و رسانهها، سیاستهای دولت را در راستای منافع خود شکل میدهند. در این میان، لابیهای صهیونیستی، بهویژه کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل (AIPAC)، به دلیل قدرت مالی، سازماندهی قوی و نفوذ در بدنه تصمیمگیری آمریکا، از تأثیرگذارترین گروههای لابی محسوب میشوند.
این گروهها با تأثیرگذاری و جهتدهی، سیاست خارجی آمریکا را به نفع رژیمصهیونیستی هدایت میکنند. آنها از طریق کمکهای مالی به نامزدهای انتخاباتی، فشار بر قانونگذاران و ایجاد اجماع در کنگره، توانستهاند حمایت بیقیدوشرط آمریکا از اسرائیل را تضمین کنند. به گفته جان مرشایمر و استفان والت در کتاب «لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا»، نفوذ این لابی به حدی است که سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه عمدتاً تحت تأثیر منافع اسرائیل قرار دارد، حتی زمانی که این سیاستها با منافع ملی آمریکا یا ملاحظات اخلاقی در تضاد است.
انواع لابی صهیونیستی
لابیهای صهیونیستی محدود به گروههای فشار رایج نمیشوند و به واسطه ثروت و نفوذی که دارند، در دستههای مختلفی قرار میگیرند.
اول؛ سازمانهای رسمی و غیررسمی: برخی سازمانها مانند AIPAC به صورت رسمی لابیهای صهیونیستی را کارگردانی میکنند. این سازمان با بودجهای هنگفت و شبکهای گسترده از حامیان، نقش هماهنگکننده اصلی را در پیشبرد منافع اسرائیل ایفا میکند. آنها با نفوذ در کنگره، مانع از هرگونه انتقاد رسمی از اسرائیل شده و قانونگذاریهایی را ترویج میکنند که امنیت و بقای رژیم صهیونیستی را تضمین سازد.
از سوی دیگر نهادهایی مانند «آیپک»، «اتحاد علیه ایران هستهای» و «بنیاد دفاع از دموکراسیها» با تولید محتوا و گزارشهای جهتدار، به توجیه سیاستهای خصمانه علیه ایران کمک میکنند. این بنیادها معمولاً با نهادهای اطلاعاتی آمریکا و رژیمصهیونیستی همکاری نزدیکی دارند و بودجههای سنگین خود را از همین لابیها تأمین میکنند.
دوم؛ سرمایهداران: برای ترامپ پول حرف اول را میزند. کارت طلایی شهروندی آمریکا را میفروشد، کارت ورود به مراسم تحلیفش را میفروشد، حتی اولین سفر خارجیاش را هم میفروشد به کسی که بیشترین سرمایهگذاری را در کشورش ترتیب دهد. برای همین قرار است بهزودی به عربستان بیاید. بنابراین، اسکناسهای یهودیها اینجا حرف اول را میزنند. شلدون ادلسون، میلیاردر حامی مالی AIPAC و FDD و رسانههای تحت نفوذ صهیونیستها، نقش مهمی در شکلدهی افکار عمومی و فشار بر سیاستمداران دارند. ادلسون مالک روزنامه عبری اسرائیل هیوم و از حامیان مالی حزب جمهوریخواه در آمریکا و حزب لیکود در اسرائیل بود. او مالک بسیاری از هتلها و کازینوهای سراسر جهان از جمله در ایالات متحده، چین و سنگاپور بود. ادلسون سال ۲۰۲۱ در ۸۷ سالگی درگذشت.
سوم؛ گروههای مذهبی و فرهنگی: برخی گروههای مسیحی صهیونیست و سازمانهای فرهنگی یهودی نیز از طریق فعالیتهای تبلیغاتی و جمعآوری کمکهای مالی، به تقویت لابی صهیونیستی کمک میکنند.
تأثیرات لابیهای صهیونیستی بر خاورمیانه
اصلیترین کارویژه لابیهای صهیونیستی، تضعیف جهان اسلام در راستای دستیابی به آرمانهای استعمارگرایانه صهیونیستی است. بنابراین لابیهای صهیونیستی تأثیرات مهمی بر سیاستهای معطوف به خاورمیانه داشتهاند که به ضرر صلح و ثبات منطقه بوده است.
حمله آمریکا به عراق: اسناد مختلف تاریخی نشان میدهند که لابی صهیونیستی نقش کلیدی در تصمیم آمریکا برای حمله به عراق داشت. تحلیلگر کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل این موضوع را فاش میکند که آنها با فشار آمریکا را به سمت این جنگ سوق دادند.
فشار حداکثری علیه ایران: همچنین لابیهای صهیونیستی از طریق نفوذ در دولت ترامپ، خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای فلجکننده علیه ایران را ترویج کردند. این سیاست نهتنها به اقتصاد ایران آسیب زد، بلکه تنشهای منطقهای را تشدید کرد.
اشغال فلسطین: AIPAC و دیگر گروههای صهیونیستی با جلوگیری از تشکیل کشور مستقل فلسطین و حمایت از سیاستهای توسعهطلبانه اسرائیل، به تداوم مناقشه فلسطین-اسرائیل کمک کردهاند. این حمایت شامل توجیه حملات نظامی سنگین اسرائیل به فلسطین و ارسال تسلیحات میلیاردی و تصویب بودجه برای بمباران هرچه بیشتر نوار غزه است.
عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل: لابیهای صهیونیستی با فشار بر کشورهای عربی، بهویژه از طریق تهدید ایران، زمینهساز توافقهای ابراهیم شدند که هدف آن ایجاد ائتلافی ضدایرانی در منطقه بود.
البته که این استراتژیها با منافع امپریالیستی آمریکا همراستا است، اما در مواردی هزینههای سنگینی برای آمریکا به همراه داشته و حالا ظاهراً ترامپ دیگر به فکر صرفهجویی افتاده و سیاستهایی را به کار گرفته که حاکی از سبک و سنگین کردن دخل و خرج کاخ سفید است.
نقش بنیادها و اندیشکدههای ضدایرانی
اندیشکدهها و بنیادهایی مانند «آیپک»، «اتحاد علیه ایران هستهای»، «بنیاد دفاع از دموکراسیها» و مؤسسه «گیتستون» از بازیگران اصلی در ترویج سیاستهای خصمانه علیه ایران هستند. این نهادها با تولید گزارشهای گمراهکننده، لابیگری در کنگره و فشار بر شرکتهای بینالمللی برای قطع همکاری با ایران به تداوم تحریمها و تنشها کمک میکنند.
کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (AIPAC): کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک)، بهعنوان لابی قدرتمند صهیونیستی که نفوذ گستردهای در ساختار سیاسی آمریکا دارد، با هدف توقف برنامه هستهای صلحآمیز ایران، از ابزارهایی مانند تحریمهای اقتصادی، ترور دانشمندان هستهای و حمایت از گروهکهایی مانند منافقین استفاده میکند. کیت ویسمن، تحلیلگر آیپک، در گفتوگویی فاش کرد که این سازمان با ادعای ارتباط صدام با القاعده، جنگ عراق را تسهیل کرد و اکنون با همان روشها از جمله تحریمهای نفتی و ایجاد هرجومرج به دنبال تغییر رژیم در ایران است.
آیپک از دهه ۱۹۹۰ ایران را هدف بعدی خود پس از عراق قرار داد و با همکاری عربستان سعودی، از جمله حمایت بندر بن سلطان و عادل الجبیر، به انزوای اقتصادی ایران پرداخته است. با وجود موفقیت این تاکتیکها در عراق، پایههای انقلابی و اسلامی ایران مانع از تحقق اهداف آیپک و متحدانش شده و این توطئهها تاکنون ناکام ماندهاند.
اتحاد علیه ایران هستهای: «اتحاد علیه ایران هستهای» توسط افرادی مانند گری سیمور، دنیس رأس و جان بولتون هدایت میشود که همگی از مقامات سابق آمریکایی با ارتباطات نزدیک با رژیمصهیونیستی هستند. حضور افرادی مانند تامیر پردو (رئیس سابق موساد) و اولی هاینونن (رئیس سابق بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی) نشاندهنده پیوند این نهاد با نهادهای اطلاعاتی است. آنها با ردیابی شرکتهای همکار با ایران و تهدید آنها به تحریم، به مسدودسازی مسیرهای اقتصادی ایران کمک میکنند. این گروه همچنین سیستم ردیابی کشتیهای ایرانی (MINERVA) را راهاندازی کرده تا مانع دور زدن تحریمها توسط ایران شوند.
«اتحاد علیه ایران هستهای» با انتشار گزارشهایی که ایران را بهعنوان تهدید هستهای، حقوق بشری و حامی تروریسم معرفی میکند افکار عمومی و سیاستمداران غربی را علیه ایران تحریک میکند. بودجه این اندیشکده عمدتاً توسط منابع متعلق به افرادی مانند شلدون ادلسون و توماس کاپلان تأمین میشود که هر دو از حامیان سرسخت رژیمصهیونیستی هستند.
بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD): این بنیاد با تمرکز بر مسائل حقوق بشری و هستهای، سیاستهای تحریمی علیه ایران را ترویج میکند. FDD با افرادی مانند مارک دوبوویتز و سعید قاسمینژاد، که پیشنهادات تحریمی علیه بخشهای اقتصادی ایران ارائه میدهند، همکاری میکند. آنها با ارائه گزارشهایی که منابع مالی ایران پس از احیای برجام را اغراقآمیز نشان میدهند به ایجاد هراس در میان سیاستمداران آمریکایی کمک کردهاند. این بنیاد همچنین تحریمهایی را علیه صنایع کلیدی ایران، مانند خودروسازی پیشنهاد کرده که مستقیماً معیشت مردم را هدف قرار میدهد.
مؤسسه گیتستون: گیتستون که توسط نینا روزنولد تأسیس شده و با افراد تندرویی مانند جان بولتون و امیر طاهری مرتبط است به دلیل انتشار مطالب اسلامستیزانه و ایرانستیزانه شناخته میشود. این مؤسسه با انتشار گزارشهای دروغین درباره ایران، بهویژه در موضوع برنامه هستهای و نقش ایران در منطقه، به تحریک سیاستهای خصمانه کمک میکند. گیتستون ایران را بهعنوان تهدیدی جهانی معرفی میکند و در گزارشهای خود ایران را مقصر اصلی مناقشات منطقهای از جمله جنگ فلسطین-اسرائیل قلمداد میکند. این مؤسسه همچنین با گروهک منافقین همکاری نزدیکی دارد و مطالب آن در رسانههای این گروه بازنشر میشود.
بازیگردانها
علاوه بر بنیادها برخی افراد و گروههای ایرانیتبار و غیرایرانی نیز بهعنوان ذینفعان شکست مذاکرات عمل میکنند. این افراد اغلب با گروههای اپوزیسیون، بهویژه سازمان منافقین یا جریانهای سلطنتطلب همکاری دارند و از طریق فعالیتهای رسانهای و لابیگری به تشدید فشار بر ایران کمک میکنند.
جان بولتون: بولتون که بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ رئیس هیئتمدیره گیتستون بود و بهعنوان مشاور امنیت ملی ترامپ خدمت کرد از سرسختترین مخالفان ایران است. او با دریافت مبالغ هنگفت از گروهک منافقین بارها از براندازی نظام ایران حمایت کرده است. بولتون نقش کلیدی در خروج آمریکا از برجام داشت و سیاست فشار حداکثری را ترویج کرد.
امیر طاهری: طاهری، اپوزیسیون سلطنتطلب و رئیس فعلی هیئتمدیره گیتستون با انتشار مقالات تحریفشده درباره تاریخ و سیاست ایران به تخریب وجهه ایران کمک میکند. او از تحریمهای نفتی علیه ایران حمایت کرده و در جریان ناآرامیهای ۱۴۰۱، از حامیان رضا پهلوی بود.
مجید رفیعزاده: رفیعزاده که ادعاهای متعددی درباره مدارک تحصیلی و سوابق خود دارد، یکی از نویسندگان کلیدی گیتستون است که تمرکز ویژهای بر برنامه هستهای ایران دارد. او با گروهک منافقین همکاری نزدیکی دارد و گزارشهای متعددی علیه مذاکرات هستهای منتشر کرده است.
گروهک منافقین: منافقین که به دلیل اقدامات تروریستی در ایران بدنام است، از طریق لابیگری در آمریکا و اروپا، بهویژه با افرادی مانند بولتون و رفیعزاده به تخریب مذاکرات هستهای کمک میکند. این گروه با انتشار اطلاعات گمراهکننده درباره برنامه هستهای ایران به ایجاد هراس در غرب دامن میزند.
شخصیتهای رسانهای: افرادی مانند مسیح علینژاد، سیما ثابت و مهدی پرپنچی از طریق فعالیت در رسانههایی مانند اینترنشنال و بیبیسی با انتشار اخبار جعلی و تحریک به آشوب به تشدید فشارهای بینالمللی علیه ایران کمک میکنند. این افراد اغلب از تحریمها حمایت کرده و خواستار توقف مذاکرات هستهای شدهاند. البته پس از بازگشت ترامپ به قدرت، فاندها و پولتوجیبی این افراد قطع شده و حالا دیگر به شدت قبل نمیتوانند علیه ایران پروژه بگیرند.
علیه دیپلماسی
این بنیادها و افراد با ایجاد فضای اسلامهراسی و ایرانهراسی و ارائه اطلاعات نادرست و مغرضانه سعی میکنند تصمیمگیران آمریکایی را از کاهش تنش با ایران بازدارند و بر افکار عمومی جهانی تأثیر بگذارند. آنها با تمرکز بر موضوعات هستهای، حقوق بشری و نقش منطقهای ایران تصویری تهدیدآمیز از ما را ترسیم میکنند که مذاکره را عملاً غیرممکن جلوه میدهد.
اگر نیت واقعی ترامپ را کاهش تنش با ایران بدانیم تداوم تنش بین طرفین نتیجه اقدامات هماهنگ لابیهای صهیونیستی، بنیادهای ضدایرانی و افرادی است که منافع سیاسی و اقتصادی خود را در گروی خصومت بین دو کشور میبینند. لابیهای صهیونیستی، بهویژه AIPAC، با نفوذ در ساختار سیاسی آمریکا، سیاست خارجی این کشور را به نفع اسرائیل و در راستای تضعیف ایران هدایت میکنند. بنیادهایی مانند UANI، FDD، و گیتستون با تولید محتوای جهتدار و لابیگری به تشدید تحریمها و جلوگیری از مذاکرات کمک میکنند. افراد و گروههای ایرانی ضد ایران، از جمله منافقین و شخصیتهایی مانند بولتون و طاهری نیز با انتشار اطلاعات نادرست و تحریک به آشوب این روند را تقویت میکنند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0